ديه لونه در غبارو غارت


«ديه لونه» در غبار و غارت!

(حسين سليماني)

دهيار وزمتر

اشاره :

مقاله يي گزارش گونه از طرف  دهياري  وزمتر

بدست  مان  رسيد ه است . از آنجايي  كه  نكات

با ارزشي در سطر  به  سطر  آن  نهفته است و

در منطقه  هم  كاربرد  اساسي دارد و به خوبي

از اين دريچه ي مجازي مي تواند راهگشا باشد:

 

روز دوشنبه تاريخ هشتم مهر 92 در سالن اجتماعات اداره آموزش پرورش ماسال سميناري تحت نام « گردشگري ، آب و صنعت توريسم» به همت ميراث فرهنگي و ساير ادارات مرتبط شهرستان ماسال بر گزارشد. ما نيز به رسم معمول جزء يكي از مدعوين جلسات دهياري ها و شوراهاي اسلامي روستا بخش شاندرمن  در اين محفل بوديم . در نماي كلي برگزاري چنين همايش ها و سمينارهايي در عصر كنوني كه با پيشتازي اينترنت روبروييم بسيار جالب توجه بود و خصوصاً براي نسل جواني كه جهان را دهكده يي كوچك مي بيند و ميحط زيست و ميراث فرهنگي و ساير نهادها شايد برايشان چندان دلخوش كننده نباشد . چرا كه آنها مي توانند با يك كليك جهان را پيش روي خويش داشته باشند . ولي براي ما شايد يك جلسه راهبردي بود تا آن را به روستا گسيل داشته و اين نو نگرش ها را بتوانيم در آنجا فرهنگ سازي نماييم و به نوعي از وظايف دهياري و شوراهاي اسلامي روستاها تلقي مي گرديد.

همايش با تلاوتي چند از آيات قرآن كريم شروع شد و سپس با سخنراني مسئولين ادارت از جمله رياست محترم ميراث فرهنگي و فرمانداري ماسال ادامه يافت  و با اجراها و مسايل جانبي و... ختم به خير شد و چيزهايي كه طبق روال در چنين سمينارها وگردهمايي ها بايد عنوان مي شد ارايه داده شد كه به موضوع اين نوشتار شايد مرتبط نباشد.

آنچه در اين سمينار عايدم گرديد ، و در نوشتار پيش رو مد نظر قرار گرفته ، نكاتي ست كه به زعم خود مي تواند كاربردي در زمينه فرهنگ سازي گردشگري و صعنت توريسم داشته باشد اين بود كه همه مي خواهيم به بهشت برويم ولي نمي خواهيم به آساني تن به مرگ دهيم!حاضريم صنعت توريسم و گردشگري را رونق و تمام راهكارها را ارايه دهيم ،‌ ولي كوچكترين هزينه يي را متقبل نشويم و تنها توپ را به زمين اداره ي ذيربط بياندازيم و به تماشاي بازي بنشينيم. در حالي كه براي رونق چنين صنعتي بايد ادارات محترم ميراث فرهنگي ،‌ منابع طبيعي و محيط زيست در وهله ي اول ،‌لازم و ملزوم يكديگر عمل نمايند و اين جز لاينفك اين مقوله مي باشد.از آنجايي كه همه ي ما مي دانيم ميراث فرهنگي هر منطقه ، زبان گوياي تاريخ ،‌تمدن ،‌هويت، فرهنگ ،‌ آداب و رسوم آن منطقه محسوب مي شود . صرف نظر از مهاجر پذيري و يا بخش وارداتي انساني از روي اختيار و اجبارآن منطقه ـ مي توانيم كنجكاو باشيم ، آن ديار از چه تاريخ و تمدن و هويتي برخورداربوده است .

 امروزه با توجه پيشرفت علمي جهاني و نهادينه شدن اين گزينه ،‌علم باستان شناسي به كمك آن آمده است تا با كاوش هاي باستاني اصالت و تاريخ و تمدن آن منطقه يا قوم و قبيله را بر ملا سازد.

«ديه لونه» نيز در اين بين استثناء نيست و نخواهد بود. محوطه ي باستاني اي كه تنها در سمينارها و همايش ها هر از گاهي با نگاهي سطحي و گذرا از كنارش گذشته و مي گذرند ودر عمل ديگر هيچ توجهي به آن نمي شود.اين منطقه از دور نماي قيفي شكل خود تمدني سه هزارساله را  در دلش نهفته دارد و با توجه به اين كه شركت چوكا براي گسترش جنگل تراشي ،  آنرا به دو نيمه شرقي و غربي تقسيم نموده زيبايي آن تا حدودي مخدوش شده است .

 آن بخش از ديه لونه كه منتهي اليه به رودخانه مي باشد هنوز بعضي از قسمت ها سنگ چيني آن نمايان مي باشد و با هجوم غارتگران و حفاري هاي غير مجاز بخش عمده يي از آن نابود شده است . و در بخش غربي نيزنماي سنگ چين شده است جاده اي كه در واقع ارابه رو بوده مشخص مي باشد .

عوامل انساني در كنار عوامل طبيعي از جمله فرسايش خاك تمام منطقه ي ديه لونه را تحت تاثير خود قرار داده است . آنچه كه نگارنده را وا داشته تا اين سطور را قلمي نمايد بازديد چند باره از اين محوطه بوده است كه متاسفانه بي رحمانه مورد هجوم قرار گرفته است و با داده هاي اين سمينار نمي تواند هيچ رابطه يي داشته باشد.

براي راهيابي به اين محوطه بايد از سه را جاده چفرود شروع نمود با عبور از استه سر ،‌پنگاپشت ،‌خاله ژييه و در نهايت نرسيده به تالشي (به جاده دويست نام گذاري شده از طرف چوكا) برخورده و آنگاة ‌بايد رهسپار سراشيبي تند خاله پارگاه  و آراوجه پا رسيد كه خط مماس بامحوطه ي دييه لونه مي باشد .اگر از نظر سوق الجيشي ، جاده به امتداد كشيدۀ به ييلاقات شاندرمن ، احتمالاً‌خشكه دريا بنگريم به جهت حمل و نقل و تسهيلات رفاهي مي توان به چشم اميدوار كننده ي گردشگري و توريسم به آن نگريست . از طرف ديگر همين تسهيلات بحران ساز و فاجعه دييه لونه را رقم مي زند. آن هم غارت اشياء عتيقه يي كه مي تواند بخشي از فرهنگ و تمدن نهفته قوم تالش را بر ملا سازد.

در اين خصوص اداره محترم ميراث فرهنگي ماسال كه رياست آن از دلسوزان انقلاب و دوستداران ميراث و تاريخ تمدن ماست با همكاري و پشتباني سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري گيلان براي جذب توريست و صعنت گردشگري و از همه مهمتر براي اشتغال زايي مي تواند قدم هاي مؤثري بردارد و بنده مطمئنم مسئولين شهرستان همه از خادمان دولت اند و از هيچ كمكي دريغ هم نخواهند كرد.و همۀ شان براي پيشرفت شهرستان از جان مايه مي گذارند.ولي از گفتمان شفاهي بايد پرهيز نمود.

براي ترويج و فرهنگ گردشگري و توريسم مسلماً به امكانات رفاهي نياز مبرم خواهد بود ،از جمله ‌ايجاد استراحتگاه هاي با امكانات خوب ،‌ ايجاد سفره خانه هاي سنتي با مجوزهاي قانوني كه همه ي اينها مي تواند در عمل ، توريسم را جذب و صعنت گردشگري را رونق دهد.

بطور مثال ديه لونه ،‌ غار آويشو ،‌ دارالحمومه بي تم چه چيزي از شيطان كوه لاهيجان كم دارد؟ در تالش تنها يك پاركي به نام سياه داران است با چند سورتمه  و ديگر هيچ! تا جايي كه باخبرم آنجا نيز براي جذب گردشكر كم و كاستي هايي وجود دارد . چشم ياري ما اعضاي دهياري ها و شوراي اسلامي روستا به مسئولين طراز اول شهرستان است ،‌ دستان مان را بگيرند و در اين زمينه ما نيز به سهم خود تلاش مان را خواهيم نمود . ولي آيا با عدم اعتبار بودجه مي توان در اين خصوص قدمي برداشت ؟

امروزه يكي از مشكلات ودردسر روستاهاي ما عدم پوشش پسماند و تفكيك زباله و فرهنگ سازي آن  است در حالي كه گيلان يكي از استان هايي است ، در تفكيك زباله از مقصد ، پيشگام بوده است ! به مسئولين محترم شهرستان و بخش پيشنهاد مي دهيم ، يكي از عوامل جذب توريست ،‌داشتن محيط پاك و تميز و شاداب است . بر فرض به من دهيار دستور دادند تا اين اقدام در روستا ... اجرايي نمايم و بنده نيز در اين زمينه فرهنگ سازي و تمام مراحل را اجرا كردم ، اما آيا آن ابزار و ادواتي كه به چنين كاري اختصاص دارد واقعاً‌در دسترس هست؟ با وجود اينكه مي دانيم از آن وسايل نقليه همه نوع استفاده مي شود الا حمل زباله !

چرا به راه درو برويم و به ديه لونه زوم شويم ؟ در بيخ گوش ما دارالحكومۀ بي تم قراردارد ،‌ سازمان محترم ميراث فرهنگي آنرا از وارثين اش خريداري نموده و سرو دستي به رويش كشيده تا اين آثار ارزشمند به دست حوادث سپرده نشود.ولي آيا از آن خانه به عنوان آثار ملي هيچ استفاده ي بهينه يي مي شود؟ تنها در ويژه هاي فصلي چند تصاوير ظاهري در دسترس عموم قرار گرفته است . در حالي كه اگر سازمان محترم ميراث فرهنگي در اين زمينه اقدامات عاجل را انجام دهند به حتم مي توان از آن بهترين كسب درآمد و اشتغال زايي نمود.

شهرك باستاني بايه زا محله چطور ؟‌آيا تاكنون آن بخشي از انرژيي كه صرف تنها تبليغ آن شد به عمل آن مي پرداختيم نمي توانستيم از اقصاي نقاط ايران توريسم جذب كنيم ؟ اين در حالي كه بايه زامحله آرامستان زباله ها لقب گرفته است .

اجازه ميخواهم با يك خاطره از شهيد باكري نوشته ام را ادامه بدهم .ايشان زماني كه شهردار اروميه بودند رفتگر پيري كه زن بود هر صبح هنگام رفتن به اداره آنرا ميديدو اما يك روز غايب بود جوياي حالش مي شود و به ايشان خبر دادند كه مريض است . آنگاه رفت لباس بدل پوشيد خودش جاي آن زن پير آن بخشي كه جزء محوطه رفتگري اش بود تميز نمود بعد ها فهميدند كه اين رفتگر شهيد باكري بود.

امروز خواسته مان از رؤساي محترم ادارت ميراث فرهنگي ،‌ فرماندار و بخشداران محترم ،‌ منابع طبيعي ،‌محيط زيست  اين است براي فرهنگ سازي چنين كارهاي زير بنايي بايد دست به كارهاي سمبليك زد و اين اجازه را به خود بدهيم كه براي شادابي محيط زيست ،‌ زنده نگهداشتن ميراث نياكان مان بايد پيشرو باشيم . به عنوان نمونه اگر يكي رؤساي محترم بخش شاندرمن براي فرهنگ سازي پسماند و تفكيك زباله در روستايي يك ساعت وقت شان را صرف چنين مقوله يي نمايند و به مردم توجيه كند كه محيط زيست را به محيط نابودي تبديل نكنيم مطمئن هستم كه نه تنها ايشان محبوب جامعه خواهد شد،بلكه به عنوان الگويي شناخته مي شودكه محيط زيست، ميراث فرهنگي،‌منابع طبيعي راپاس داشته است!

در اين گيرو دار احتمال اختلاف سليقه هايي هم شايد باشد . اين در قانون ادارات امري طبيعي است و بايد در اين زمينه ها بحث و تبادل نظرميان مسئولين محترم صورت گيرد و اينكه مثلاً‌ميراث فرهنگي خواسته اي مبني بر ايجاد استراحتگاه توراهي و يا سفره خانه هاي سنتي لب خطي را داشته باشد اداره محيط زيست و منابع طبيعي طبق روال قانوني همكاري نمايند كه مي نمايند و اگر نگهباني در اين زمينه و يا براي پاسداري از محوطه هاي باستاني دوربين مدار بسته يي نياز بود از مسئولين استاني و كشوري بخصوص نماينده محترم مردم تالش كه سخت پيگير اين مسايل است و براي دريافت حق مردم سنگ تمام مي گذارد كمك بگيرند و اين اختلاف سليقه ها نبايد موجب كدورت گردد.

بحث اصلي ما «وحدت كلمه» بين مسئولين محترم شهرستان است اگر نامي از ماسال و شاندرمن برده شود مسلماً‌مسئولين در نوك قله ي آن قرار دارند . ما نبايد مثل يك جعبۀ مداد رنگي ،‌ظاهري يكرنگ داشته باشيم اما وقتي كه درب آن باز شد به رنگ هاي متفاوت تبديل شويم .چرا كه آن «وحدت كلمه» ازبين خواهد رفت . در پايان از مسئولين محترم شهرستان و بخش كه در چنين مسايلي پيشقدم مي شوند تقدير و تشكردارم و بنده نيز به سهم خود بر اين باورم ، حفاظت از محيط زيست و ميراث فرهنگي و منابع طبيعي و... حفاظت از ارزش هاي انسان دوستانه است كه نتيجه ي همه ي اينها احياي آدميت است .



آخرین نظرات ثبت شده برای این مطلب را در زیر می بینید:

برای دیدن نظرات بیشتر این پست روی شماره صفحه مورد نظر در زیر کلیک کنید:

بخش نظرات برای پاسخ به سوالات و یا اظهار نظرات و حمایت های شما در مورد مطلب جاری است.
پس به همین دلیل ازتون ممنون میشیم که سوالات غیرمرتبط با این مطلب را در انجمن های سایت مطرح کنید . در بخش نظرات فقط سوالات مرتبط با مطلب پاسخ داده خواهد شد .

شما نیز نظری برای این مطلب ارسال نمایید:


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: